سوشیارسوشیار، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه سن داره

سوشیار

قصه عکس پرسنلی سوشیار

1393/11/28 23:41
321 بازدید
اشتراک گذاری

آغا! من اصلا نمی تونستم ببینم این آقای عکاس هی جلو من وایسه و ادا دربیاره، منم ساکت وایسم نگاش کنم...هی می خندیدم بهش... گذرنامه هم که گیر داده بود عکس من نباید با خنده باشه... این شد که بعد از پس گرفتن عکس، بابا منو بغل کردو پای دیوار وایساد، مامانی هم مجبور شد بعد از چند تا ادا و عکسای لبخند بر لب من یه کمی جدی برخورد کنه و بهم تذکر بده که نخندم و موفق شد این عکس رو ازم پیروزمندانه بگیره...

واقعاً که!متفکر

عجب گذرنامه ای!بدبو

عجب مامانی!عصبانی

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (4)

nastaran
29 بهمن 93 18:58
سلام عشقولکم...الهی فدات بشم نازنازی من.....ایشالا سفری اگه دارین حسابی خووووووووش بگذره..
مامان وندا
3 اسفند 93 10:26
چه پسر عسلی هستی شما. خوش خنده ی ناز پاسپورتت هم مبارکه
خاله جونی
4 اسفند 93 14:56
ای من فدااااات بشم ای کاش که من یه کشور بودم و تو با این عکس و گذرنامه ت بر سر من منت می گذاشتی ای من بخورمت تو به من بگو چرا انقده خوردنی از نوع نمکی هستی آخه تو نه تو به من بگو چرا انقده تو خارجی هستی آخه ****
زندائئ
10 اسفند 93 14:14
تو عشق زندائئ پسر ..............................با دیدن عکسهات دلم برات میره زوئه.............این اداره گذرنامه خیلی هم دلش بخواد عکس خندان تورو داشته باشه .............................
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سوشیار می باشد